بزرگ |
Wednesday, December 03, 2008
........................................................................................ Saturday, November 29, 2008
٭
........................................................................................اعتراف باید کرد که ما نه از خوانندگان پروپا قرص هزار تو بودیم و نه افتخار این را که آنجا مطلبی بنویسیم ، واین نوشته بهانه ای ندارد جز تجلیل از میرزا پیکوفسکی عزیز که کمر همت به این کارگماشت حدود دو ونیم سال ... و چه خوب است این رد پا ها در دنیای مجازی . و باز چه خوب شد که میرزا متولی این کار بود و اگر مثلا ما قرار بود هزار تو مانندی را اداره کنیم به جای اینکه عناوین شماره هایش سکوت ، مرگ ، وجود ، خدا ، رقص و ... باشد یک همچون عناوینی می داشت : ازدواج ، اسباب کشی ، قرض گرفتن ، بی اینترنتی ، رژیم لاغری ، بچه داری ، رفیق بازی و ... این چیزها . و خلاصه خیلی شانس آوردین ! مطلب مرتبط و جدی : نوشته شد توسط م م بزرگ 1:12 PM | Friday, November 28, 2008
٭ اگر محمد حسین می دانست که دلم برایش تنگ می شود ، اگر اکبر از هر 100 قراری که می گذاشت یکی را سر وقت می آمد ، اگر آرش هر ده سال یک بار قبول می کرد که در یک مورد اشتباه کرده است ، اگر مجید می دانست که رفاقت علاوه بر عمق به سطح نیز احتیاج دارد ، اگرآرش یک بار ما را می برد طالقان !اگر رضا خودخواه تر بود و اگر من انقدر خودخواه نبودم ، زندگی دلپذیر تر می شد اما اینها که گفتم هیچ کدام ذره ای از علاقه من به آنها کم نمی کند ، هرگز ...
........................................................................................Labels: رفیق نوشته شد توسط م م بزرگ 1:13 AM | Tuesday, November 18, 2008
٭ ...
........................................................................................مهندس جان ، یاد آن فریم مشکی را با همه خاطرات خوب دنیا عوض نمی کنم . نوشته شد توسط م م بزرگ 2:53 AM | Monday, November 17, 2008
٭ اخطاریه !
........................................................................................بدینوسیله به کلیه دوستان غیر وبلاگی اخطار می شود که اگر تا 40 روز آینده جهت احوالپرسی به ما زنگ نزنند در لیست سیاه قرار خواهند گرفت !! تذکرات مربوطه : 1 - این اخطاریه شامل خانوم های خوشگل جوان نمی شود ! 2- زمان اخطار از یک هفته قبل از نوشتن این پست آغاز شده است ! 3- نخواندن این اخطاریه در این تارنما خودش عذر بدتر از گناه است . 4 - دوستان وبلاگی شماره ای از ما ندارند و لاجرم شامل این اخطاریه نمی شوند ، اگر هم شماره ای دارند قاعدتا از طریق نامشروع کسب شده است ! 5 - داشتن زن و بچه و ماموریت و بدهکاری و اثاث کشی و ... به عنوان دلایل زنگ نزدن مورد قبول نیست (ما خودمان از همه گرفتارتریم ) ، این اخطار حتی شامل امیرحسین هم می شود ، (بقیه بروند حساب کار خودشان را بکنند ) 6 - تماس هایی که برای پرسیدن آدرس ،سقط جنین ، گرفتن کارت سوخت و امثال اینها باشد مورد قبول نیست ، فقط به جهت احوالپرسی زنگ زده شود !! 7 - سعدی چه کنی شکایت از دوست ؟! Labels: رفیق نوشته شد توسط م م بزرگ 12:14 PM | Tuesday, November 11, 2008 ........................................................................................ Sunday, November 02, 2008 ........................................................................................ Saturday, November 01, 2008
٭ چند وقت پیش یه شبی که نشسته بودیم با دوستان و از هر دری سخنی ، نمی دونم چه طور شد که بحث کشید به کوری ساراماگو .
........................................................................................جمیع خانم هایی که اونجا بودن از شخصیت اصلی داستان خوششون اومده بود و یه جورایی اونو تحسین می کردن. یکی از صحنه های داستان مربوط به همخوابگی شوهر این زن با یک زن دیگه اس ، در حالی که همه کورن ولی اون زن داره این صحنه رو می بینه ، یادم رفت بپرسم تحسین اونها شامل این صحنه هم می شد یا نه ؟! نوشته شد توسط م م بزرگ 11:26 PM | Monday, October 20, 2008 ........................................................................................ Friday, October 17, 2008
٭
پرده اول زن : ریشت خیلی بلند شده ها ! کمی تحمل کنی میشی شیخ حسن جوری . زن : خوب یه خورده همت کن ! زن : خودتو رها کن ، پاهاتو آزاد کن . زن : راستی من با این سیستم کاریت مشکل دارم ها ، اگه کارمند بودی یه جایی خیلی زندگیمون منظم تر بود . پرده دوم مرد : از تعمیرگاه لپ تاپ زنگ زدن امروز. مرد: میگن حدود 180 تومن خرجشه ، اولش می خواستم بی خیالش شم ولی بالاخره گفتم تعمیرش کنن. مرد : چرا انقدر عصبی شدی حالا ؟ مرد : خوب من واسه کارم لپ تاپ لازم دارم . مرد : خوب ، اه ، خوب ... پرده سوم زن : شونه ات چرا قرمز شده ؟ زن : گردنت چرا کبود شده ؟ زن : این شغلتو کی میخوای عوض کنی ، پروازها الان خیلی نا امنه ، تو هم که تقریبا هرهفته پرواز داری . نوشته شد توسط م م بزرگ 2:26 PM |
٭
........................................................................................ یکی از اون چیزهایی که من حسرتش رو می خورم اینه که بتونم رو زمین بشینم و در حالی که تکیه دادم تلوزیون نیگا کنم . می دونین چی میگم ؟ نوشته شد توسط م م بزرگ 2:21 PM | Tuesday, September 16, 2008
٭ نمی دونم باز چمون شده ، شور عشق گوش می دیم گریه می کنیم ، ماتریکس می بینیم گریه می کنیم ، cashbank می بینیم گریه می کنیم
........................................................................................، این panda kungfu رو که نگو انقدر اشک ریختم همه ملافه ام خیس شد . خدایا خودت بخیر بگذرون این ماه مبارک رو ... پی نوشت : حالا از این حرفها گدشته فیلم به خوبی پاندا کونگ فو دیدین امسال ؟! نوشته شد توسط م م بزرگ 1:39 PM | Saturday, September 13, 2008
٭ شنیدن صدای پای آدمهایی که تند تند اینور اونور میرن ، وقتی که من اون پایین تو قبرم دراز کشیدم ...
........................................................................................نوشته شد توسط م م بزرگ 1:01 AM | Sunday, August 31, 2008 ........................................................................................ Thursday, August 28, 2008 ........................................................................................ Tuesday, August 26, 2008
٭
........................................................................................![]() وطن ! تو سبز جاودان بمان ... شبی که از آخرین کنسرت استاد به همراه گروه شهناز بیرون آمدیم ، من این تئوری را مطرح کردم که استاد با ارائه یک کار ضعیف راه را برای حضور پرجلوه تر همایون ( برای اولین کنسرتش در ایران که دیشب شاهد آن بودم ) را هموار می کند . عده ای از دوستان گفتند که شجریان انقدر سیاست ندارد و عده ای هم گفتند که دچار تئوری توطئه شده ای . اما حالا که هر دو برنامه برگزار شده باید اعتراف کنم که تئوری من آنقدرها هم درست نبود گرچه برنامه شجریان کمی شلخته بود و برنامه همایون هم عالی نبود . خوب اول از همه برویم سراغ صدابرداری که انصافا از ضعیف ترین قسمت های کنسرت ها در سالهای اخیر بوده است ، گرچه نبودسالن مناسب در این باب بی تاثیر نیست اما اصولا ما صدابردار درجه یک نداریم . در مقایسه برنامه شجریان که موسسیان صدابردار آن بود با برنامه همایون که آقای کارباف و خانم محبتی کار صدابرداری را انجام دادند باید نمره قبولی را به کنسرت همایون بدهیم با اختلاف زیاد نسبت به برنامه شجریان . خدمت گروه صدابرداری کنسرت همایون تبریک عرض می کنم . صحنه آرایی و دکوراسیون در هر دو بر نامه افتضاح بود . از نظر سازبندی عرضی نیست جز آنکه سه تار در برنامه شجریان اضافه بود و در برنامه همایون هم از اینکه به سازهای کوبه ای اهمیت زیادی داده شد بود بسی لذت بردیم ( تا اینجا 2-0 به نفع همایون !) آهنگسازی برنامه همایون بسیار قابل قبول تر از آهنگ های برنامه شجریان بود ، قسمت شاخص برنامه شجریان "نسیم باد نوروزی" بود که آن هم تکراری بود ! اما استفاده از شعر گفتم آهن دلی کنم جای تقدیر داشت . از نظر تکنیک نوازندگان ، کلیه افراد گروه شجریان نمایش کاملا قابل قبولی داشتند اگر چه قیچک باس و تمبک یک سر و گردن برتر عمل کردند . خود آقای درخشانی اما خوب ساز نزد ، اصلا خوب ساز نزد . در برنامه همایون هم نوازندگان خوب بودند و پژمان حدادی بیشتر جلوه داشت . یک جمله معترضه عرض کنم و آن هم اینکه هیچ شکی نیست که حدادی زحمت زیادی در کارش کشیده و غیر مغرضانه باید گفت تکنیکش هم پای گنجه ای است ، اما کامبیز گنجه ای خیلی خوش جلوه تر و خوش پرزنت تر ساز می زند ( هم او که در شب سوم کنسرت حدادی را سخت زیر نظر داشت !) مزخرف ترین قسمت برنامه همایون اجرای مرغ سحر در انتهای برنامه بود که نمی دانم چرا برخی آنرا ادای احترام به شجریان ارزیابی کرده اند . به نظرم خیلی بی مزه بود . اگر همایون برای مکان کنسرتش با من مشورت می کرد ! حتما باو می گفتم که برنامه اولش را در تالار وحدت اجرا کند ، قطعا کارشان خیلی بهتر از آب در می آمد . و اما آواز : حالا حالا ها ( مثلا تا 20 سال آینده )این تصور که پسر جای پدر را گرفته است ، افسانه ای بیش نیست . حواشی بماند ، متنم طولانی می شود . عکس : حمایت شجریان با حضور در شب اول کنسرت همایون به جهت خروج همایون ازسایه همایونی پدر ... نوشته شد توسط م م بزرگ 12:50 PM | Tuesday, August 05, 2008 ........................................................................................ Monday, August 04, 2008
٭ دیروز یک خبر هیجان انگیز شنیدم که باعث شد بیام اینجا و بگم که امسال واقعا سال اسپانیاست .
........................................................................................خبر این بود که نادال بالاخره نفر اول تنیس دنیا شد و راجرر فدرر رو به رتبه دوم روند پس از 235 هفته ! اسپانیایی ها همچنین در جام ملت های اروپا با اقتدار تمام قهرمان شدند و یک اسپانیایی هم قهرمان توردو فرانس معتبرترین مسابقه دوچرخه سواری دنیا شد . ولی هیچکدوم از این موفقیت ها به پای تنیس نمی رسید .همونجایی که نادال بهبود مستمر رو معنی کرد ! موفقیت های فوق رو به حاجی عرائض که حامل بیرق طرفداری اسپانیا هستند تبریک عرض می کنم . نوشته شد توسط م م بزرگ 7:46 AM | Friday, August 01, 2008
٭ می تونم بی خیال اونی بشم که ازم دزدی کرده ،
........................................................................................ولی دوست دارم دندونای اونی رو که بزور تو دوربرگردون می خواد ازم سبقت بگیره رو بشکنم . نوشته شد توسط م م بزرگ 10:07 PM | Thursday, April 17, 2008
٭ و در زندگی مشترک دردهایی است که روح انسان را در انزوا می خورد و می خراشد !!
........................................................................................هادی صداقت ! نوشته شد توسط م م بزرگ 4:52 AM | Monday, March 17, 2008
٭ درباره خیلی چیزها ...
........................................................................................الف - گه ترین طبقات اجتماعی ، طبقه متوسط است . ب - زنان متوسط ساز هستند . نوشته شد توسط م م بزرگ 1:50 AM | Saturday, February 23, 2008
٭ مانی فست !
........................................................................................* بوسیدن سر ، صورت ، گردن و پشت گوش نوزاد ممنوع است . * هرگونه خوراکی و نوشیدنی حتما باید با اطلاع مادر به کودک داده شود . ( ولو اینکه مثلا دکتری در رادیو بگوید کودک از هفت ماهگی می تواند فلان خوراکی را بخورد ، ملاک ، نظر مادر کودک است .) * پرت کردن نوزاد به بالا ممکن است موجب مرگ او شود . * تکان دادن شدید و یا طولانی نوزاد بسیار خطرناک است . * قلقلک دادن شدید و یا خنداندن طولانی مدت نوزاد ممنوع است . * آب معدنی و عسل برای نوزاد در حکم سم است . * غذای کودک باید درمدت زمان طولانی و با حوصله به او خورانده شود .( مثلا نباید انتظار داشت نوزاد ده قاشق فرنی یا سوپ را در عرض سه دقیقه بخورد. ) * مصرف نمک ،شکرو ادویه برای نوزاد ممنوع است . * در سال اول اولویت با شیر مادر است و بعد غذاهای کمکی . * قبل از بغل کردن و بازی کردن با کودک دستها باید شسته شود و لباسهای کار و بیرون از منزل تعویض گردد. * نشاندن یا ایستاده نگاه داشتن کودک بیش از ده دقیقه مجاز نیست . * بغل کردن کودک با یک دست خطرناک است . * صداهای بلند و ناگهانی و همچنین ارتفاع و بلندی باعث وحشت کودک می شود . * خارج کردن کودک ازمنزل برای اینکه فلان فامیل یا همسایه او را ببیند ممنوع است . * ازتماس زخم بدن ، جوش صورت و امثال این موارد با پوست بچه باید اجتناب کرد. نوشته شد توسط م م بزرگ 2:14 PM | Tuesday, January 29, 2008
٭
........................................................................................از ما نیست کسی که در منزل تنها باشد و به هنگام ریدن درب توالت را بر خود ببندد . نوشته شد توسط م م بزرگ 12:24 AM | Tuesday, January 22, 2008
٭
........................................................................................![]() خاطرم هست چند سال پیش که محرم و نوروز مقارن شده بود، چقدر سر و صدا شده بود و چقدر قر زدند که ای وای این چه مملکتی است که معلوم نیست ما امروز ما باید ناراحت باشیم یا خوشحال و کذا و کذا ... که البته ما انروزها در همین تارنمای تارو پود شده امان نگاشتیم که حیف این همه باحالی نیست ! کجای دنیا در یک روز هم عید است و هم عزا ؟ که امسال به همین جهت که ما با دو نوع تقویم زندگی می کنیم خیلی خوش به حالمان شد و سه روز تعطیلی باعث شد که ما دیگر برای دیدن اُپن استرالیا دیگر مرخصی نگیریم گرچه امسال گوشه گیر هنوز ما را همراهی نکرده است !و توانستیم مسابقه فدرر و این دیوانه تیپسارویک صرب را ببینیم ، همانکه در ست پنجم با نتیجه 10 -8 تمام شد و فددر یک ربع تمام از خوشحالی بالا و پایین می پرید . امسال شدیدا طرفدار نادالیم . برای اطلاعات بیشتر : اینجا . عکس فوق دیوانه ای به نام tipsarevic مطابق معمول از صربستان نوشته شد توسط م م بزرگ 4:15 AM | Wednesday, January 09, 2008
٭ ...
........................................................................................نمی دونم که کی ، ولی حتما یه روزی این کارو انجام می دم ، پنج ماه و بیست و نه روز گم شدن . نوشته شد توسط م م بزرگ 5:38 AM |
|
غزلیات سعدی
:: گذشته ها ::
|