tag:blogger.com,1999:blog-51253912024-02-10T23:48:26.175-08:00بزرگbozorghttp://www.blogger.com/profile/07976694265988787714noreply@blogger.comBlogger467125tag:blogger.com,1999:blog-5125391.post-63305897330803776272022-11-27T02:54:00.003-08:002022-11-27T03:05:56.579-08:00<h2 style="text-align: left;"> و اما جام جهانی 2022<br /><br /><span style="font-weight: normal;">پس از مدتها، گفتم به بهانه جام جهانی که کمی قلقلکمان داده است، از این صفحه غبارروبی کنم و کمی اینجا را خط خطی.</span></h2><div><span style="font-weight: normal;"><br /></span></div><div><span style="font-weight: normal;">- اگر کسی گفت فردا زلزله می آید و آمد نباید او را تنبیه کنیم! قاعدتا او باید از تحقق پیش بینی اش خوشحال باشد و از صدمه ای که به مردم و احتمالا خودش خورده، ناراحت. </span></div><div><span style="font-weight: normal;"><br /></span></div><div><span style="font-weight: normal;">- کدام ارزشها، آنقدر ارزش دارند که انسان جانش را بابت آنها بدهد؟ اینهمه خون داده اند مردمان مختلف که یک وجب خاک میهنشان را ندهند و کدام مرز و خاکی ست که در طول تاریخ بارها و بارها تغییر نکرده باشد. <br />ارزشهای مذهبی چطور؟ بعضی چیزها را طوری تعریف کرده ایم که گویی هیچ پیرامونی، هیچ وقت قرار نیست بر آن موثر باشد و همواره درست و غلطش روشن و شفاف است، بنظرتان مرز و مذهب اینگونه اند؟ <br />خوشحالی از بردن تیم ملی چطور؟!!</span></div><div><span style="font-weight: normal;"><br /></span></div><div><span style="font-weight: normal;">- این مطلب در روز یکشنبه درج می شود، سه شنبه ایران در بازی آخر مقابل امریکا خواهد ایستاد. </span></div><div><span style="font-weight: normal;">وضع گروه الان اینطوره که، بریتانیای کبیر که قربانش بروم با 4 امتیاز در صدر است، ایران سه امتیاز، امریکا با دو تساوی دو امتیاز و نهایتا ولز که اصلا فکرش را نمی کرد به جام جهانی برسد یک امتیاز.</span></div><div><span style="font-weight: normal;">با فرض اینکه بریتانیا را بخت اول و ولز را حذف شده بدانیم، </span></div><div><span style="font-weight: normal;">ایران با تساوی با امریکا با چهار امتیاز در مقابل امریکای سه امتیازی صعود می کند ولی من احتمال نتیجه را اینطور ثبت می کنم، عللش بماند: </span></div><div>هفتاد درصد برد امریکا، بیست درصد برد ایران و ده درصد تساوی. </div><div><br /></div><div>- درست است که فرانسه و اسپانیا بسیار مطمئن شروع کرده اند ولی اگر بخواهم تیمهایی را به عنوان قهرمان کاندید کنم، برزیل و بلژیک را نام می برم. بلژیک هیچ وقت اینقدر پخته نبوده است. </div><div>صربستان هم تا آخر موی دماغ بزرگان است. </div><div><br /></div><div>انشاله خداوند عقول ایرانیان را به ایشان بازگرداند. </div><div><br /></div>bozorghttp://www.blogger.com/profile/07976694265988787714noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5125391.post-33329818406059070302021-12-20T23:27:00.001-08:002021-12-20T23:27:18.480-08:00<p> زن برای زندگی</p><p>و</p><p>مرد برای مردن.</p><p><br /></p>bozorghttp://www.blogger.com/profile/07976694265988787714noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5125391.post-14444027333843991832021-12-20T23:26:00.003-08:002021-12-20T23:28:54.128-08:00<p class="p_edit dir_RTL" style="background-color: white; border: 0px; direction: rtl; margin: 0px 0px 10px; min-height: 1px; padding: 0px; text-align: start;"> سردترین شب پاییزی </p><p class="p_edit dir_RTL" style="background-color: white; border: 0px; direction: rtl; margin: 0px 0px 10px; min-height: 1px; padding: 0px; text-align: start;"><br /></p><p class="p_edit dir_RTL" style="background-color: white; border: 0px; direction: rtl; margin: 0px 0px 10px; min-height: 1px; padding: 0px; text-align: start;">نشستم تو اسنپ آقای راننده میگه آقا طوری شده من الکی میگم نه چیز خاصی نیست،</p><p class="p_edit dir_RTL" style="background-color: white; border: 0px; direction: rtl; margin: 0px 0px 10px; min-height: 1px; padding: 0px; text-align: start;">میگه توروخدا راحت راحت باشید، ماشین خودتونه، نه اینکه ماشین خوبی باشه </p><p class="p_edit dir_RTL" style="background-color: white; border: 0px; direction: rtl; margin: 0px 0px 10px; min-height: 1px; padding: 0px; text-align: start;"> انگار منتظر یه بهانه بوده باشم های های میزنم زیر گریه، ماسک لعنتی رو میندازم کنار خیلی وقت بود اینجوری نشده بودم شونه هام ناخواسته تکون میخوره.</p><p class="p_edit dir_RTL" style="background-color: white; border: 0px; direction: rtl; margin: 0px 0px 10px; min-height: 1px; padding: 0px; text-align: start;">آقای راننده هم اشکهای بی دلیلشو پاک میکنه میگه ببخشید ها عزیزی رفته؟</p><p class="p_edit dir_RTL" style="background-color: white; border: 0px; direction: rtl; margin: 0px 0px 10px; min-height: 1px; padding: 0px; text-align: start;">میگم آره همینه عزیزی رفته.</p><p class="p_edit dir_RTL" style="background-color: white; border: 0px; direction: rtl; margin: 0px 0px 10px; min-height: 1px; padding: 0px; text-align: start;">میگه خدا صبر بده، اگه خواستین من ماسک هم دارم!</p><p style="text-align: right;"><span style="background-color: white; text-align: start;">من آروم آروم به گریه م ادامه میدم و خوشحالم لازم نیست به آقای راننده توضیح بدم به خاطر این دارم گریه می کنم که یادداشتی از عزیزی که ۱۱ سال پیش رفته و مهاجرت کرده الان به دستم رسیده .و با خوندنش نابودم</span> </p>bozorghttp://www.blogger.com/profile/07976694265988787714noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5125391.post-60956398261341707222017-09-21T14:14:00.003-07:002017-09-21T14:14:48.810-07:00<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
ما همان يك ناله ايم، اما جهان كُهسار بود</div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
<br /></div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
چند وقت پيش در نوشته اى، جايى چشمم خورد به تركيب شكست عشقى، پرسيدم آيا من شكست عشقى را مى فهمم؟ تا كنون شكست عشقى خورده ام؟ اصلا شكست عشقى چيست؟ </div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
گوگل كردم، تلاش كردم با بعضى در موردش گپ بزنم و خودم را درگير تعاريف ريشه اى عشق و شكست نكنم، حاصلش شد اين خط خطى پسرانه! </div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
<br /></div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
يكى از برداشتها اين شد كه اگر در يك رابطه عشقى دو طرفه ( چون برخى عقيده داشتند كه عشق يكطرفه كه عشق نيست) به اجبار و ناخواسته جدايى اتفاق بيفتد، شكست عشقى رخ داده است، گرچه ته ذهنم فكر مى كردم كه اگر بعد اين جدايى ، ميل و خواست و دغدغه آن رابطه باقى بماند، به تعبيرى زنده بماند، آيا مى توان آن عشق را شكست خورده فرض كرد؟ </div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
آنطرفتر اين حرف بود كه نيازى به دو طرفه بودن آن عشق نيست و دو ضلع عاشق و عشق براى اتفاق افتادن شكست عشقى كافى ست، و اصولا شكستها اينجا اتفاق مى افتد، </div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
قلقلكهاى ذهنى همچنان ادامه داشت كه آيا مى توان چند بار شكست عشقى خورد؟ به نظرم اين ايده كه شكست عشقى فقط يكبار اتفاق مى افتد و نه بيشتر، درخشان تر مى نمود.</div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
سرآخر اينكه اگر عشقى به وصلى رسيد( شكست نخورد!) با هر فُرمتى و قراردادى و پس از مدتى به عادى شدن، بى عشقى و يا حتى جدايى رسيد، آيا خود اين شكست عشقى به حساب نمى آيد؟ آيا اينكه اين فراق و بى عشقى و عادى شدن كامل رابطه در مدت كوتاهى اتفاق بيفتد يا مثلا بيست سال، فرقى در اصل ماجرا مى كند؟ </div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
براى خودم جوابى ساختم، خير فرقى نمى كند، </div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
<br /></div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
همه عشق ها، شكست خورده اند...</div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
<br /></div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
شكست عشقى را تكاندم، به اندازه كافى براى خودم تكاندم، اينها كه نوشتم براى نتيجه سازى جمله بالا نبود، نيست، خواستم بگويم :</div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
هنوز پائيز تشريفش را نياورده، هنوز ساعتها را انگولك نكرده اند، هنوز يك ساعت از روشنايى را، نور را، به ناگهان ندُزديده اند، دل من ولى شور افتاده، عميق ترين دلشوره ها، دلشوره شكست دوستى ...</div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
<br /></div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
من نمى دانم شكست عشقى چيست، مهم هم نيست، خوب مى دانم اما كه مى بايد كنار شكست در دوستى واژه خيلى حقيرى باشد. </div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
<br /></div>
</div>
bozorghttp://www.blogger.com/profile/07976694265988787714noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5125391.post-6338107790413468592017-04-24T13:34:00.001-07:002017-04-24T13:34:35.219-07:00<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
ريدم تو زندگيى كه توش حداقل سه نفر نباشن كه ازشون بيش از حد معمول انتظار داشته باشى ...</div>
</div>
bozorghttp://www.blogger.com/profile/07976694265988787714noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5125391.post-74577934601213264452017-04-22T12:18:00.001-07:002017-04-22T12:18:07.683-07:00<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
اول اردى بهشت ماه جلالى ٩٦ روز پربركتى بود، نخواستم اينو بنويسم.</div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
دوم اردى بهشت مى نويسم، </div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
كاش هنوز مى تونستم مرگ رو به مرگ آرزوهام ترجيح بدم. </div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
<br /></div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
سال نو مبارك.</div>
</div>
bozorghttp://www.blogger.com/profile/07976694265988787714noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5125391.post-30319543666730025602017-01-15T09:02:00.001-08:002017-01-15T09:02:25.807-08:00<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
دلم نيومد از ماشين پياده شم ، گاهى اوقات ديگه هم اينطورى ميشم ولى ميتونم پياده شم، همونجا تو ماشين خاموش نشستم و خودمو ول كردم با راديو ، مصطفى اسمعيل اگه قابل پيش بينى بود كه ديگه مصطفى اسمعيل نبود، يكى از همسايه ها اومد پارك كرد كمى چپ نيگاهمون كرد، ( يارو توپاركينگ تو ماشين داره چُرت ميزنه)، </div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
گفتيم كم كم بريم خونه، گذر همين مقدار حس ما را بس...</div>
</div>
bozorghttp://www.blogger.com/profile/07976694265988787714noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5125391.post-9891126031912655252017-01-15T08:56:00.002-08:002017-01-15T08:56:35.856-08:00<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
آرزو داشتم عروسى م ! تو كوير بود، خواننده مجلس هم شهرام شب پره، تا صبح مى پريديم بالا پايين، همونجا لش مى كرديم...</div>
</div>
bozorghttp://www.blogger.com/profile/07976694265988787714noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5125391.post-88766435522570324632017-01-15T08:52:00.002-08:002017-01-15T09:03:32.566-08:00<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
خداوندا، اين ليورپول پهلوان را بر شياطين سرخ پيروز بگردان. </div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
بابت پنالتى هم تا اينجا، دمت گرم. </div>
</div>
bozorghttp://www.blogger.com/profile/07976694265988787714noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5125391.post-38173944657085060492017-01-15T08:50:00.000-08:002017-01-15T08:50:51.982-08:00<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
من حالم خوب بود زياد فازِ يك(اكباتان) مى رفتم ، يا چون فاز يك زياد مى رفتم حالم خوب بود ؟ </div>
</div>
bozorghttp://www.blogger.com/profile/07976694265988787714noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5125391.post-70184141884282604522017-01-15T08:49:00.000-08:002017-01-15T08:49:15.939-08:00<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
<span style="background-color: rgba(255, 255, 255, 0); font-style: inherit; font-variant-caps: inherit;"><br /></span></div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
<span style="background-color: rgba(255, 255, 255, 0); font-style: inherit; font-variant-caps: inherit;"><br /></span></div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
<span style="background-color: rgba(255, 255, 255, 0); font-style: inherit; font-variant-caps: inherit;">میدونی یه گردان بره خط گروهان برگرده بعنی چی؟</span></div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
<span style="background-color: rgba(255, 255, 255, 0); font-style: inherit; font-variant-caps: inherit;"> </span><span style="background-color: rgba(255, 255, 255, 0); font-style: inherit; font-variant-caps: inherit;">میدونی یه گروهان بره خط دسته برگرده یعنی چی؟ </span></div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
<span style="background-color: rgba(255, 255, 255, 0); font-style: inherit; font-variant-caps: inherit;">میدونی یه دسته بره خط نفر برگرده یعنی چی؟</span></div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
مى دونى يه پدر بعد از بيست سال كار كردن، يه روز صبح بلند شه ، از غصه هزينه هاى روزمره زندگى ، سر صبحى گريه كنه يعنى چى ؟ </div>
</div>
bozorghttp://www.blogger.com/profile/07976694265988787714noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5125391.post-36573456677525116542017-01-03T07:55:00.004-08:002017-01-03T07:55:59.675-08:00<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
<br />
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
<span style="background-color: rgba(255, 255, 255, 0); text-align: justify;">محو گرديدن علاج اضطراب دل نکرد ...</span></div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
<br /></div>
<div dir="rtl" style="text-align: justify;">
بيدل دهلوى</div>
</div>
bozorghttp://www.blogger.com/profile/07976694265988787714noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5125391.post-66873925097251198612016-07-23T04:32:00.003-07:002016-07-23T04:32:55.546-07:00<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
<br /></div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
وقتى بهت ميگم دستمو بكن تو شورتت</div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
نگو نه </div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
بگو دستتو نميكنم تو شورتم </div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
<br /></div>
</div>
bozorghttp://www.blogger.com/profile/07976694265988787714noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5125391.post-77052496559291364762016-07-07T09:14:00.000-07:002016-07-07T09:14:50.869-07:00<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
نازك دلان اين بزم آماده شكستند </div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
<br /></div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
عموما متن هايى كه با عصبانيت نوشته ميشن موجزتر و دلنشين ترن ، ماوراى صحت محتواشون از دل براومدن ، گاهى اوقات شما كلى منتظر ميمونى يه موضوعى رو با عصبيت بنويسى و گاهى ممكنه چند سال ، بعله چند سال منتظر بمونى كه با عصبانيت ننويسى اونو، گرچه امروز يه مطلب مزخرفى در مورد اخلاق جنسى <a href="http://marde-rooz.com/11792/">افكار متاهلين</a> كمى منو عصبى كرد ولى اين نوشته م از دسته دومه ، </div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
<br /></div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
هر از گاهى يه نفرى ، يه جايى كه اين روزهامعمولا فيس بوكه (وبلاگ كه ديگه اون كاركرد رو نداره، گودر رو هم كه خدا رحمت كنه ، تلگرام و اينستا و امثالهم هم كه بسترشو ندارن ) يه مطلبى در مورد خيانت مينويسه ، انبوه كامنت ها و تحليل ها و نظرات و لايك ها و ديسلايك هاو قضاوتها روانه اون مطلب ميشه ، تقريباچهار پنج برابر بهترين مطالب ديگه ، </div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
من ولى فكر ميكنم قبل از تعريف خيانت و مصداقهاش و تحليلهاش يه فاز صفر و قبلى وجود داره كه بدون اون به نظرم صحبت كردن در مورد اين واژه ظاهرا بى معنيه، توضيح بيشترش ميشه اين :</div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
<br /></div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
من مى تونم هر روز به همسرم خيانت كنم ، بله ، هر روز ، و اون هم اصلا ناراحت نشه ، اون هم همينطور ،و البته كه ما آدمهاى عادى هستيم ، اين اتفاق تو تاريكخونه ذهنمون ميفته ، شما هم ميتونيد و حتما تجربه شو هم داريد كه اون اصلا ناراحت نشده ،ماجراخيلى ساده ست ، ماداميكه حريم ذهن شما حفظ ميشه و كسى از اون مطلع نميشه ، مشكلى وجود نداره ، اما اگه مثل اسكلها اومديم و مطرح كرديم يا اون دستگاهى داشت و اومد ذهن شما رو ديتكت كرد و بالعكس ، داستان حالت ديگه اى پيدا مى كنه ، </div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
من خيانتى رو سراغ ندارم كه مستقيم يا غير مستقيم ، خواسته يا ناخواسته بعد از نقض حريم ها معنى پيدا نكرده باشه ، نكته جالبترش هم اينه كه كسى كه از حريمى گذشته معمولا مسئوليت اونو نميتونه به عهده بگيره ، درك كنه ، </div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
چندين سال پيش بنده <a href="http://mmbozorg.blogspot.com/2009_08_01_archive.html">نوشتم</a> كه در زندگى مشترك فرقى نميكنه شما متهم بشى يا مجرم ، اثر جفتش يكيه ، الان بهبودش مى دم كه در رابطه مشترك ( هر رابطه اى ) فرقى نميكنه خيانتى اتفاق افتاده باشه يا حريمى نقض بشه ، اثر جفتش يكيه ، </div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
اين نوشته هرگز بدنبال توجيه يا تحريف يا تنزيل مفهوم خيانت در هر سطحى نيست ، بلكه تأكيد ساده اى بر اهميت حريم ها داره ، نميدونم اين مطلب ظاهرا طنز رو شنيديد كه دوست دختر، دوست پسر هاى جديد ميتونن به همه جاى هم دست بزنن جز گوشى هاى همديگه! ( كه صد البته اين طنز نيست و بسيار جدى ست ! ) </div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
<br /></div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
خلاصه برادر من ، خواهر من، رفيق من ، همكار من رعايت كن ! </div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
و يا حداقل اينو بدون كه بعد از گذر از حريمى ، ديگه جايگاه قبلى رو تو قلب طرفت ندارى ، چه برنده چه بازنده ...</div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
<br /></div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
بُدروم ، تركيه </div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
عيد فطر </div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
<br /></div>
</div>
bozorghttp://www.blogger.com/profile/07976694265988787714noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5125391.post-45798053902283840732016-06-26T12:53:00.002-07:002016-06-26T12:53:55.014-07:00<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
دعاى شب قدر </div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
<br /></div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
اى خداوند محمد و على ، كمكم كن موضوعى داشته باشم كه با ذوق و شوق در مورد آن صحبت كنم . </div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
آمين </div>
</div>
bozorghttp://www.blogger.com/profile/07976694265988787714noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5125391.post-10135181815910855472016-06-06T08:59:00.002-07:002016-06-06T08:59:48.498-07:00<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
<br />
گريه مى كنم ، زار ميزنم<br />
ديگه نمى شنوم تركيب چاووشى و سعدى<br />
نمى شنوم و نمى بينم<br />
...<br />
مجموع چه غم دارد<br />
از من كه پريشانم<br />
ازمن كه پريشانم<br />
...<br />
<br />
سعدىِ جانِ من كجاست<br />
<br />
ماه رمضان شده مگر </div>
bozorghttp://www.blogger.com/profile/07976694265988787714noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5125391.post-35286981035089629002016-06-03T02:46:00.001-07:002016-06-03T02:46:10.190-07:00<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
<br />
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
يه روز خوب، با يه ريدن خوب شروع ميشه . </div>
</div>
bozorghttp://www.blogger.com/profile/07976694265988787714noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5125391.post-22329330765757154452016-04-30T07:40:00.000-07:002016-04-30T07:40:06.196-07:00<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
طبيبى گفت درمانى ندارد درد مهجورى </div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
غلط مى گفت </div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
خود را كشتم</div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
و </div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
درمان خود كردم</div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
<br /></div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
وحشى بافقى </div>
</div>
bozorghttp://www.blogger.com/profile/07976694265988787714noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5125391.post-90229252111543098682016-04-23T05:47:00.000-07:002016-04-23T05:47:09.511-07:00<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
<div style="direction: rtl; margin-bottom: 6px; text-align: right;">
<span style="background-color: rgba(255, 255, 255, 0);">سه شنبه مى تونست روز خوبى باشه</span></div>
<div style="direction: rtl; margin-bottom: 6px; text-align: right;">
<span style="background-color: rgba(255, 255, 255, 0);"><br /></span></div>
<div style="direction: rtl; margin-bottom: 6px; margin-top: 6px; text-align: right;">
<span style="background-color: rgba(255, 255, 255, 0);">صبح با آژانس رفتم سركار، تواتاق كارم پيپ كشيدم ( يه زمانى اسموك در اتاق محل كار منتهى الآمال بود) ، جلسه كارى خوبى داشتم و حرفهام به كرسى نشست، عصر نزديك درياچه آزادى كمى تاى چى كردم ، شب يه فوتبال درجه يك ديدم ، </span></div>
<div style="margin-bottom: 6px; margin-top: 6px; text-align: right;">
</div>
<div style="direction: rtl; text-align: right;">
<span style="background-color: rgba(255, 255, 255, 0);">هوم ، </span></div>
<span class="text_exposed_show" style="background-color: rgba(255, 255, 255, 0); display: inline;"><div style="direction: rtl; text-align: right;">
واسه يه آدمى كه زنده ست ، سه شنبه مى تونست روز خوبى باشه ...</div>
</span></div>
bozorghttp://www.blogger.com/profile/07976694265988787714noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5125391.post-45303992670364280202016-04-20T03:54:00.002-07:002016-04-20T03:54:51.124-07:00<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
<div dir="rtl" style="margin-bottom: 6px; text-align: right;">
<span style="background-color: rgba(255, 255, 255, 0);">اول اردى بهشت ماه جلالى </span></div>
<div dir="rtl" style="margin-bottom: 6px; margin-top: 6px; text-align: right;">
</div>
<div style="text-align: right;">
<span style="background-color: rgba(255, 255, 255, 0);">فعلا سال شمسى براى من شروع و پايان چيزى نيست ، من با مبدأ ديگرى متوقف شده ام ، </span></div>
<div style="text-align: right;">
<span style="background-color: rgba(255, 255, 255, 0);">على ايحال سال ٩٤ را پناه بردم به خواب ، كتاب و شراب . </span></div>
<br />
<div class="text_exposed_show" dir="rtl" style="background-color: rgba(255, 255, 255, 0); display: inline; text-align: right;">
<div style="margin-bottom: 6px; text-align: right;">
خواب كه تكليفش معلوم است ، شوپنهاور فرمود اوج خوشبختى ست و يونگ گفت خواب برايتان افسانه هايى را كه در بيدارى از ياد برده ايد، تعريف مى كند. اگر بدشانس بودين و در خواب هم كابوس ديديد و يا گريه هاى ناتمام بيداريتان را ادامه داديد كه هيچ ! </div>
<div style="margin-bottom: 6px; margin-top: 6px; text-align: right;">
كتاب هم تقريبا همه روزه دستمان بود، بهترين هاشان اينها بودند: استانبول از ارحان پاموك ، اتحاديه ابلهان از جان كندى تول، همه كتابهاى موراكامى كه سوكورو تازاكى بى رنگ بهترينشان بود، خاطرات هيلارى كلينتون، نمايشنامه هاى حميد امجد كه با زائر بسيار خاطراتمان زنده شد و صد البته سخن عاشق و متفرقه هايى از شوپنهاور كه نشخوارشان مى كنم و ...</div>
<div style="margin-bottom: 6px; margin-top: 6px;">
</div>
<div style="text-align: right;">
شراب هم در رتبه آخر كه شايد لمحه اى از بزرگ قديم را لمس كنيم ! </div>
<div style="text-align: right;">
براى سال جديد فكر كنم حفظ همين پناهگاهها ، خوشبختى كمى نباشد. </div>
<br />
<div style="margin-bottom: 6px; margin-top: 6px; text-align: right;">
<br /></div>
<div style="margin-bottom: 6px; margin-top: 6px; text-align: right;">
نوروز ٩٥ مبارك! </div>
<div style="margin-bottom: 6px; margin-top: 6px; text-align: right;">
<br /></div>
<div style="margin-bottom: 6px; margin-top: 6px; text-align: right;">
پى نوشت : دوستى پيشنهاد دادبراى ٩٥ ، كباب را به پناهگاههاى ٩٤ اضافه كنم! البته با كمال ميل پذيرفتم 😛</div>
</div>
</div>
bozorghttp://www.blogger.com/profile/07976694265988787714noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5125391.post-30351969895474104462016-01-15T04:24:00.000-08:002016-01-15T04:24:05.313-08:00<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
<br /></div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
يكى از اون مصيبتهايى كه در كنار ديگر مشكلات لايتناهى زندگى رو اعصاب من بوده ، چاى جمعه عصره ! </div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
من معمولا جمعه ها بعد از نهار ميخوابم و وقتى بلند ميشم دلم ميخواد چاى بخورم ! ولى خوب جمعه بعداز ظهرها معمولا ميخواى جايى برى و چاى آماده نيست و اهل چاى ليپتون كه اصلن نيستى و چاى صبحانه جمعه اگر هم چيزى ازش مونده باشه اصلا نمى چسبه و بعله ميشه گرفتارى ، </div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
ولى امروز با فوران آى كيو به اين مشكل غلبه كردم ، يعنى اول چاى رو دم كردم بعد اومدم بخوابم ، يحتمل بهتر هم جا ميفته و هِل هم بهتر به خوردش ميره ، </div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
همين :)</div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
<br /></div>
</div>
bozorghttp://www.blogger.com/profile/07976694265988787714noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5125391.post-32615221793447521352016-01-09T10:50:00.001-08:002016-01-09T10:50:17.753-08:00<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
<br /></div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
پياله يا هم پياله،</div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
مسأله اين است. </div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
<br /></div>
</div>
bozorghttp://www.blogger.com/profile/07976694265988787714noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5125391.post-81781370466772134842016-01-05T02:31:00.001-08:002016-01-05T02:31:22.588-08:00<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
<br />
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
آيا گاهى ، يك بوسه يا يك آغوش مى تواند همه تصميمات را تغيير دهد ؟ </div>
<br /></div>
bozorghttp://www.blogger.com/profile/07976694265988787714noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5125391.post-30281849314534255942016-01-04T07:41:00.000-08:002016-01-04T07:41:43.782-08:00<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
<br />
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
روزى كه آدم كم بخوره و خوب برينه، يعنى اون روز رو برده ، </div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
امروز زندگى به كام بود خلاصه ! </div>
</div>
bozorghttp://www.blogger.com/profile/07976694265988787714noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5125391.post-52706774468664267752015-12-31T11:42:00.002-08:002015-12-31T13:14:01.964-08:00<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
<div style="direction: rtl; text-align: right;">
<br /></div>
<div style="direction: rtl; text-align: right;">
<br /></div>
<div style="direction: rtl; text-align: right;">
٢٠١٥ ، سى و يكم دسامبر</div>
<div style="direction: rtl; text-align: right;">
<br /></div>
<div style="direction: rtl; text-align: right;">
اى ٢٠١٥ ، برو ، برو گمشو، بروبمير ، اى سياه ترين سال زندگى من ،</div>
<div style="direction: rtl; text-align: right;">
اى سالى كه من ايمانم رو به خودم از دست دادم ، سالى كه ارزشهام گم شد ، سالى كه باورم به دوستى رو از دست دادم ، مگه من به چه چيزى جز اين باور داشتم ، مگر چه چيزى جز اين باور وجود داره ؟ ، همينطورباورم رو به عشق ، چى ميمونه مگه ؟؟؟ هان ؟</div>
<div style="direction: rtl; text-align: right;">
سالى كه من كار و اضافه كار و به خودم ترجيح دادم ، كدوم خودم ؟همون چيزى كه هميشه بقيه رو بابتش مسخره ميكردم ، ( يه زمانى تعجب ميكردم عده اى بابت فرار از خودشون به اضافه كار پناه مى برن )</div>
<div style="direction: rtl; text-align: right;">
٢٠١٥ برو گمشو ، اى عام الحزن ، ...</div>
<div style="direction: rtl; text-align: right;">
<br /></div>
<div style="direction: rtl; text-align: right;">
ترس از فوريه بعد بماند ،</div>
<div style="direction: rtl; text-align: right;">
دگر اميد ندارم كه از طپيدن قلبم گلى دوباره برويد،</div>
<div style="direction: rtl; text-align: right;">
بماند كه خود اميد هيچ مشكلى رو حل نميكنه، گرچه تحملش رو آسونتر ميكنه</div>
<div style="direction: rtl; text-align: right;">
تا آخر اين تقويم من فقط پاييزم .</div>
<br /></div>
bozorghttp://www.blogger.com/profile/07976694265988787714noreply@blogger.com