بزرگ |
Saturday, August 28, 2004
........................................................................................ Sunday, August 22, 2004
٭
........................................................................................
امروز ميخواهم يه خورده گير بدهم به ؛ مهمان مامان ؛ البته نه خود خودش كه كارگردانش جناب مهرجويي . جاهاي ديگري هم گفته ام كه اولين مشخصه يك فيلم خوب سرگرم كننده بودن آن است و وقتي كه تماشاگرها از فيلمي استقبال مي كنند من آن فيلم را فيلم خوبي به حساب مي آورم گرچه اين بار در مورد فيلم مهمان مامان كنارآمدن با اين جريان برايم سخت است . مهمان مامان چيزي نبود جز يك فيلم بلند برنامه خانوادگي تلوزيون كه با عوامل بهتري ساخته شده بود . كارگرداني مهرجويي خوب بود و خلاف اين چيزي از او انتظار نداريم . بازي فوق العاده نسرين مقانلو و پارسا پيروزفرنقطه قوت فيلم بود (و داستان زندگيشان كه خودش آنقدر جذبه داشت كه يك فيلم مستقل باشد ) . گلاب آدينه هم كه نمي تواند بد بازي كند . شروع فيلم هم بسار پر انرژي است و ريتم خوبي دارد اما فقط همين ! هنگامي كه رومن پولانسكي فيلم پيانيست را ساخت بسياري از منتقدان به او خرده گرفتند كه از ساخت اين فيلم در زندگي هنري خود بدنبال چه چبزي بوده است ؟ آيا پولانسكي همچنان مي خواهد تكنيك بي بديل خود در كارگرداني را به رخ بكشد ؟ آيا از او انتظار مي رود يك بيوگرافي را بي هيچ نقص و عيبي روايت كند ؟ همگي ما از پيانيست لذت برديم ولي آيا پيانيست براي پولانسكي كار سختي به شمار ميرود ؟! من مطمئن هستم كه پولانسكي ديگر چنين فيلم هايي نخواهد ساخت . كارگردان اجاره نشين ها ،هامون ، سارا ، پري ، درخت گلابي و ... از ساخت مهمان مامان بدنبال چيست ؟ در مهمان مامان حتي نمي توان مانند بانو (فيلم توقيف شده مهرجويي) بدنبال سمبلي گشت . علي ايحال من تصورم بر اين است كه اگر اين فيلم را كيومرث پوراحمد مي ساخت بهتر بود كه هيچ ردي از مهرجويي در آن به چشم نمي خورد . مهمان مامان فيلمي است بي امضاء . نوشته شد توسط م م بزرگ 3:54 AM | Saturday, August 14, 2004
٭ البته اين نظر شخصي منه
........................................................................................ببم جان لطف كن هر وقت كه خواستي نظر بقيه رو بگي اينو مطرح كن . اِه ، بازم تكرارش كرد : البته هر كسي نظرخودشو داره ! البته اين جريان استثنائاتي هم داره آخه عزيزم ! كدوم جريان اين طور نيست ؟! ( اين جمله مخصوصا وقتي داري در مورد خانم ها صحبت مي كني خيلي كاربرد داره!) البته من قصد ندارم حرف هامو به كسي تحميل كنم وااااي ازاين لحن ها ... البته من نمي خوام جواب حرف خاصي را داده باشم ايضاً البته من ... نوشته شد توسط م م بزرگ 12:56 AM | Monday, August 09, 2004
٭ یه مدت یه ویری افتاده بود تو مخم در به در یکی از اشعار مولانا بودم تو این مضامین بود که شما وقتی می فهمید من چی میگم که جای چشم ها و گوش هایتان عوض شود . مثلا فرض کنید بتونید نت ها و اصوات را ببینید .خیلی لذت بخشه ، نه ؟!
........................................................................................قدیم ترها همان وقت هایی که بیش از بیش به اصالت لذت پی بردم بدنبال این افتادم که هنگام لذت بردن چه فرآیند بیو شیمیایی در بدن اتفاق می افتد ؟ مثلا وقتی که شما از دیدن یک منظره زیبا احساس انبساط خاطر می کنید مغز شما آن را چگونه در میابد ؟ در اثر آن لذت و انبساط خاطر چه اتفاقی در بدن رخ می دهد؟ وبالاخره اینکه آن احساس را با چه روش های دیگری می توان تولید کرد ؟ ظاهرا مبادله پیام هایی در یک سری گیرنده و فرستنده در مغز که شبیه آند و کاتد عمل می کنند باعث ایجاد حس لذت در انسان می شود . خوب ، حالا باید دنبال چیزهایی گشت که باعث انتقال بیشتر این پیام ها شود که یکی از دم دست ترین این محرک ها مخدرات هستند . حالا فرض کنید که اگر یکی از این گیرنده های شما که مثلا اسمش N4 هستش ایراد خاصی داشته باشه شما در اثر تزریق هروئین لذتی میبرید یک میلیون برابر ارگاسم . ( یعنی یه چیزایی اونور بهشت ) خوب معلومه حالا دربدر این میشید که چگونه این ایراد رو در اون گیرنده می شه بوجود آورد . من که پیداش نکردم ، شما اگه پیداش کردین منو بی خبر نذارین . پ. ن: سایه ها می دانند که چه تابستانی است . نوشته شد توسط م م بزرگ 12:31 PM | Friday, August 06, 2004
٭ چه قدر دیر دانستم که مهمترین کاربرد عینک آفتابی پنهان کردن اشک هایی است که در چشم ها طغیان کرده اند .
........................................................................................نوشته شد توسط م م بزرگ 4:08 AM |
|
غزلیات سعدی
:: گذشته ها ::
|