بزرگ

بزرگ آرشیو صفحه اصلی


Sunday, January 15, 2017

٭
دلم نيومد از ماشين پياده شم ، گاهى اوقات ديگه هم اينطورى ميشم ولى ميتونم پياده شم، همونجا تو ماشين خاموش نشستم و خودمو ول كردم با راديو ، مصطفى اسمعيل اگه قابل پيش بينى بود كه ديگه مصطفى اسمعيل نبود، يكى از همسايه ها اومد پارك كرد كمى چپ نيگاهمون كرد، ( يارو توپاركينگ تو ماشين داره چُرت ميزنه)،
گفتيم كم كم بريم خونه، گذر همين مقدار حس ما را بس...

|
٭
آرزو داشتم عروسى م ! تو كوير بود، خواننده مجلس هم شهرام شب پره، تا صبح مى پريديم بالا پايين، همونجا لش مى كرديم...

|
٭
خداوندا، اين ليورپول پهلوان را بر  شياطين سرخ پيروز بگردان. 
بابت پنالتى هم تا اينجا، دمت گرم. 

|
٭
من حالم خوب بود زياد فازِ يك(اكباتان) مى رفتم ، يا چون فاز يك زياد مى رفتم حالم خوب بود ؟ 

|
٭


می‌دونی یه گردان بره خط گروهان برگرده بعنی چی؟
 می‌دونی یه گروهان بره خط دسته برگرده یعنی چی؟ 
می‌دونی یه دسته بره خط نفر برگرده یعنی چی؟
مى دونى يه پدر بعد از بيست سال كار كردن، يه روز صبح بلند شه ، از غصه هزينه هاى روزمره زندگى ، سر صبحى گريه كنه يعنى چى ؟ 

|
........................................................................................

Tuesday, January 03, 2017

٭

محو گرديدن علاج اضطراب دل نکرد ...

بيدل دهلوى

|
........................................................................................

Home

غزلیات سعدی

Google

[Powered 

by Blogger]

:: گذشته ها ::
Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com