بزرگ |
Saturday, June 06, 2009
٭ ظهری منتظره رفیقم وایسادم سر بلوار بریم اسنوکر .
........................................................................................دو تا پسر جوون عکس های یه کاندیدا رو از رو دیوارمی کنن ، گوله می کنن میندازن وسط خیابون . بهشون میگم اینکه ما یاد بگیریم آشغال رو زمین نریزیم مهمتر از اینه که کی تو انتخابات برنده بشه . یکیشون میگه آره ، آشغال نباید ریخت رو زمین ولی چسبوندن پوستر تو اینجا هم ممنوعه . رفقیقم میرسه و سوار میشم و مطمئن هستم که پوستر نامزد خودشونو از جاهای ممنوع نمیکنن . Labels: اجتماعی نوشته شد توسط م م بزرگ 12:41 AM |
|
غزلیات سعدی
:: گذشته ها ::
|