بزرگ |
Tuesday, June 27, 2006
٭ امروز مسابقات حذفي دور اول جام جهاني به اتمام ميرسد ، و بنظر ميرسد اسپانيا و برزيل هم به مرحله بعد ميرسند .
........................................................................................تيم محبوب من بريتانياي كبير با قدم هاي كوچك و محكم به پيش ميرود و از همان بازي اول ، نحوه بازيشان بوي قهرماني مي داد .البته مصدوم شدن اوون عزيز كه فداي قد و قامتش بشوم خيلي دردناك بود ، نه توانست در قهرماني ليورپول باشد و نه در اين جام كه تيم انگليس تيم بسيارخوبي دارد . متاسفانه همانطور كه عرض كرده بوديم ايران با يك امتياز جام جهاني را ترك كرد و با بازيهاي چپ اندر قيچي اش جان به لبمان كرد ، القصه جذابيت جام رفته رفته به اوج ميرسد و بقول دوستان جرعه جرعه آن را مي نوشيم . راستي مسابقات ويمبلدون هم از امروز آغاز مي شود و من طرفدار تمام بلوك شرقي ها هستم خصوصا سافين. نوشته شد توسط م م بزرگ 1:56 AM | Friday, June 23, 2006 ........................................................................................ Monday, June 19, 2006
٭ خوب اين هم يه جورشه كه وسط هياهوي جام جهاني ، بياي بشيني طرح پيشنهادي بدي واسه ارتقاء سطح زندگي زناشويي ، البته بعد از يك هفته تب داشتن وسط اين گرماي كلافه كننده تهران اين هذيونها شايد عجيب بنظز نرسه !
........................................................................................شكي نيست كه هر انساني به تنهايي احتياج داره و هيچ شكي نيست كه زنها اصولا احساس تنهايي بيشتري مي كنند ، اين مطلب به اين ربطي نداره كه زنهاشاغل باشند يا خانه دار ... معمولا يك مدتي سر اين جريان در خانه جدل مي شود و كم كم يا يكي از طرفين كوتاه مي آيد و يا ممكن است كار به جاهاي خيلي باريك بكشد و يا جاي ديگري بروز پيدا كند . دور نشوم ، قصد اين است ، تامين تنهايي لازم براي زن و شوهر . بنظر من مشكل از آنجا آغاز مي شود كه پايه و رسم زندگي متاهلي در ايران و شايد بسياري نقاط ديگر بد تعريف شده است ، شكي نيست كه رسم ورسومات آزاردهنده فراواني درازدواج ايراني وجود دارند ولي مقصودمن اونهايي هستند كه تنهايي رو مختل مي كنند .مثلااينكه زن وشوهر هر شب بايد زير يك سقف باشند ، عدم اتفاق افتادن اين جريان با علل ثانويه رو كنار بگذارين ، گرچه اونها هم به تامين تنهايي ممكنه كمك كنن مثلا اينكه يكشون به خاطر شغلش يا محدوديت هاي مملكت ما كه همه چي زنونه مردونه داره ياهر علت ديگه مجبور باشه طرف مقابل رو ترك كنه ، دقت كنيد تنها بودن بايد انتخاب بشه ، دقت مي كنيد ؟!حالا اگر احيانا اين تنهايي تامين شد از طرف براي اينكه چطور اونو گذرونده نبايد توضيح خواست ، مگر اينكه خودش بخواد مطرح كنه ، تنها بودن ، دو شب را منزل نبودن دليل بر خيانت نيست ، حتي دليل بر ايجاد زمينه براي خيانت نيست ، ازدواج بايدمثل ميخ طويله اي باشه كه شما را با طنابي به آن بسته اند . شما تا يك محيطي مي توانيد برويد بچرخيذ ، بگرديد اما بايد بدانيد كه ميختان كجا كوبيده شده ، اصل مطلب محكم بودن ميخ است ، طناب ها را كوتاه نكنيد . القصه هر قرار و مداري مي گذاريد، به فكر تامين تنهايي خود هم باشيد ، درباره حد و مرزهايش فكر كنيد ، خدارا چه ديديد شايد يك زماني ، يك نفر حاضر شد با شما ازدواج كند !! نوشته شد توسط م م بزرگ 9:41 PM | Saturday, June 10, 2006
٭ از زبان فوتباليست ها
........................................................................................ماکس مرکل، مربی اتريشی بوندسليگا: من در تمرين گذاشتم الکليهای تيم عليه ضدالکليها بازی کنند. الکليها ۷ به ۱ بردند. از اونجا ديگه برام مهم نبود. گفتم هر چی دلتون ميخواد زهرمار کنيد! (چه آدم واقعبينی!) توماس دل، مربی هامبورگ: من به خدمتکار احتياج ندارم، يه زن جوون دارم. (گفتنيه که بعدها خانمش ازش جدا شد!) اشتفن فرويند، بازيکن سابق تيم ملی آلمان: اون خيلی لحظهء قشنگی بود که مربی اومد و گفت: بيا اشتفن، لباسات رو دربيار، بزن بريم! (چشم ما روشن!) آندرهآس ملر، بازيکن سابق تيم ملی: ميلان يا مادريد، مهم اينه که ايتاليا باشه. (باريکلا به اين اطلاعات جغرافيايی!) جرج بست، بازيکن سابق تيم ملی ايرلند شمالی: من بيشتر پولهام رو برای الکل و خانمبازی و ماشينهای پرسرعت خرج کردم... بقيهاش رو هم صرف عياشی کردم! (خوبه باز همهاش رو صرف عياشی نکرده...) پتر نويرورر، مربی بوندسليگا: ما همه مطمئن بوديم که بازی رو ميبريم. حضور تيم در ميدون هم همينطور بود، دست کم در دو دقيقه و نيم اول بازی. (خوب ديگه، از چی ناراحتی؟) برتی فوگتس، مربی سابق تيم ملی آلمان: واقعيت فرق ميکنه با حقيقت. (عجب!) و: در استاديوم جای تنفر نيست. اينجور احساسات رو بايد آدم بذاره برای اتاق نشيمن، با خانمش. (پس خوش به حال خانمت!) جملات فوق از بلاگ غربتستان نقل شده است ، براي ديدن بقيه جملات اينجا را كليك بفرماين . نوشته شد توسط م م بزرگ 4:09 AM | Friday, June 09, 2006
٭ ...
........................................................................................ببین من واقعا شرمنده ام ، ولی یه خورده با انصاف به قضیه نگاه کنی تقصیر این خودرو سازهاست ، اصلا من تو ماشین قبلیت اصلا از این کارها می کردم ؟! حالا تو هی بشین اینور اونور بگو که نصفه شب بود و یه پراید یهو پیچید جلوم و زمین خیس بود و چرخیدم و خوردم تو گارد ریل ، که این هم از منش عالیته ، ولی تو که هیچ وقت نشستی اینور . ببینی مگه چقد میشه جلوی این وسوسه مقاومت کرد ... قول میدم دیگه دستمو نذارم رو ترمز دستی . نوشته شد توسط م م بزرگ 7:06 AM |
|
غزلیات سعدی
:: گذشته ها ::
|